1- کنار هم قرار دادن، همیشه
به عنوان کسی که همه چیز برای قدرتمند کردن خودتان است، من یک مدافع بزرگ برای اول قرار دادن خود هستم.
به هر حال، بدون رفع نیازهای خودتان، نمی توانید از دیگران مراقبت کنید و به دیگران کمک کنید.
با این حال، وقتی من و شوهرم شروع به دوست شدن کردیم، اتفاق جالبی افتاد: من به تدریج دیگر مجبور نبودم خودم را در اولویت قرار دهم.
من مجبور نبودم تلاش کنم تا اطمینان حاصل کنم که نیازهایم از نظر جسمی، عاطفی و ذهنی برآورده شده است.
مجبور نبودم سخت تلاش کنم تا عمدا خوشحال باشم. چون او همه چیز را برای من کنترل می کرد.
من می دانم که همه به اندازه کافی خوشبخت نیستند که همسر خود را در این بخش داشته باشند و این خوب است.
برخی از ازدواج ها عملکرد متفاوتی دارند و هیچ راه حلی برای یک ازدواج شاد و موفق وجود ندارد.
اما برای ما، می دانم که مجبور نیستم خودم را اول قرار دهم چون می دانم که شوهرم همیشه این کار را می کند.
او تشخیص می دهد که چه زمانی به زمان نیاز دارم یا چه زمانی دوران سختی را پشت سر می گذارم و باید استراحت کنم.
او آنجاست تا از من حمایت کند و مرا در تمام تلاش های دیوانه وارم تشویق کند (حتی اگر به طرز عجیبی به من نگاه کند و از خود بپرسد که چگونه می توانم به اهدافم برسم).
او مرا تشویق میکند که وقتی به آن نیاز دارم بخوابم، مرا با دوستانم (به تنهایی) به قهوه میفرستد تا مطمئن شود که وقت کافی برای «من» دارم.
و من هم همین کار را برای او انجام می دهم. خیلی شگفت انگیز است
اول قرار دادن یکدیگر به سادگی به این معنی است که شما همیشه به فکر یکدیگر هستید، همیشه به دنبال راه هایی برای خوشحال کردن یکدیگر و لبخند زدن یکدیگر، شناخت نیازهای یکدیگر و اطمینان از برآورده شدن آنها هستید.
2- بحث کنید، اما دعوا نکنید
بگذارید همین الان به این موضوع پایان دهم - همه زوج ها دعوا نمی کنند. و همه زوجها با هم بحث نمیکنند... اما بعضیها با هم بحث میکنند، و این اشکالی ندارد.
اما باید بدانید که تفاوت زیادی بین بحث کردن و جنگیدن وجود دارد.
بحث کردن می تواند شکل سالمی از ارتباط برای برخی افراد باشد (نه همه)و اغلب روشی است که افراد در مورد یک موضوع بحث می کنند.
مبارزه هیچ وقت سالم نیست.
آرگومان به شکل زیر است:
اختلاف نظر در مورد یک موضوع خاص
گاهی اوقات بحث داغ، معمولاً می توان با آرامش در مورد آن بحث کرد
قادر به گوش دادن به یکدیگر و شنیدن نقطه نظرات یکدیگر
گاهی اوقات احساسی است و ممکن است نیاز به استراحت داشته باشد
می توانید محترمانه رفتار کنید و همچنان احساس کنید که می توانید بعد از آن در آغوش بگیرید
به نتیجه ای برسید که ممکن است یک سازش باشد یا ممکن است "موافق به مخالفت" باشد
مبارزه به نظر می رسد:
فریاد و اعتراضات بلند
بحث همیشه داغ
نام بردن و فحش دادن
حملات شخصی
احساس ناراحتی، ترس یا تهدید
تهدیدهای واقعی در حال انجام است
تمرکز بر راه حل نیست، فقط روی اینکه چه کسی «راست» است
شما می توانید ببینید که تفاوت بزرگی وجود دارد. مبارزه هرگز نباید در یک رابطه اتفاق بیفتد، حداقل در یک رابطه سالم.
دفعه بعد که دچار اختلاف شدید، از خودتان بپرسید که آیا براساس نکات بالا بحث یا دعوا دارید.
خبر خوب این است که حتی اگر پیش از این به جای مشاجره، دعوا کرده باشید، به این معنی نیست که شما به یک ازدواج ناموفق محکوم شده اید. کمی زمان بگذارید تا بفهمید چرا دعوا کرده اید و روش های جدید و موثرتری برای برقراری ارتباط یاد بگیرید.
1- کنار هم قرار دادن، همیشه
به عنوان کسی که همه چیز برای قدرتمند کردن خودتان است، من یک مدافع بزرگ برای اول قرار دادن خود هستم.
به هر حال، بدون رفع نیازهای خودتان، نمی توانید از دیگران مراقبت کنید و به دیگران کمک کنید.
با این حال، وقتی من و شوهرم شروع به دوست شدن کردیم، اتفاق جالبی افتاد: من به تدریج دیگر مجبور نبودم خودم را در اولویت قرار دهم.
من مجبور نبودم تلاش کنم تا اطمینان حاصل کنم که نیازهایم از نظر جسمی، عاطفی و ذهنی برآورده شده است.
مجبور نبودم سخت تلاش کنم تا عمدا خوشحال باشم. چون او همه چیز را برای من کنترل می کرد.
من می دانم که همه به اندازه کافی خوشبخت نیستند که همسر خود را در این بخش داشته باشند و این خوب است.
برخی از ازدواج ها عملکرد متفاوتی دارند و هیچ راه حلی برای یک ازدواج شاد و موفق وجود ندارد.
اما برای ما، می دانم که مجبور نیستم خودم را اول قرار دهم چون می دانم که شوهرم همیشه این کار را می کند.
او تشخیص می دهد که چه زمانی به زمان نیاز دارم یا چه زمانی دوران سختی را پشت سر می گذارم و باید استراحت کنم.
او آنجاست تا از من حمایت کند و مرا در تمام تلاش های دیوانه وارم تشویق کند (حتی اگر به طرز عجیبی به من نگاه کند و از خود بپرسد که چگونه می توانم به اهدافم برسم).
او مرا تشویق میکند که وقتی به آن نیاز دارم بخوابم، مرا با دوستانم (به تنهایی) به قهوه میفرستد تا مطمئن شود که وقت کافی برای «من» دارم.
و من هم همین کار را برای او انجام می دهم. خیلی شگفت انگیز است
اول قرار دادن یکدیگر به سادگی به این معنی است که شما همیشه به فکر یکدیگر هستید، همیشه به دنبال راه هایی برای خوشحال کردن یکدیگر و لبخند زدن یکدیگر، شناخت نیازهای یکدیگر و اطمینان از برآورده شدن آنها هستید.
2- بحث کنید، اما دعوا نکنید
بگذارید همین الان به این موضوع پایان دهم - همه زوج ها دعوا نمی کنند. و همه زوجها با هم بحث نمیکنند... اما بعضیها با هم بحث میکنند، و این اشکالی ندارد.
اما باید بدانید که تفاوت زیادی بین بحث کردن و جنگیدن وجود دارد.
بحث کردن می تواند شکل سالمی از ارتباط برای برخی افراد باشد (نه همه)و اغلب روشی است که افراد در مورد یک موضوع بحث می کنند.
مبارزه هیچ وقت سالم نیست.
آرگومان به شکل زیر است:
اختلاف نظر در مورد یک موضوع خاص
گاهی اوقات بحث داغ، معمولاً می توان با آرامش در مورد آن بحث کرد
قادر به گوش دادن به یکدیگر و شنیدن نقطه نظرات یکدیگر
گاهی اوقات احساسی است و ممکن است نیاز به استراحت داشته باشد
می توانید محترمانه رفتار کنید و همچنان احساس کنید که می توانید بعد از آن در آغوش بگیرید
به نتیجه ای برسید که ممکن است یک سازش باشد یا ممکن است "موافق به مخالفت" باشد
مبارزه به نظر می رسد:
فریاد و اعتراضات بلند
بحث همیشه داغ
نام بردن و فحش دادن
حملات شخصی
احساس ناراحتی، ترس یا تهدید
تهدیدهای واقعی در حال انجام است
تمرکز بر راه حل نیست، فقط روی اینکه چه کسی «راست» است
شما می توانید ببینید که تفاوت بزرگی وجود دارد. مبارزه هرگز نباید در یک رابطه اتفاق بیفتد، حداقل در یک رابطه سالم.
دفعه بعد که دچار اختلاف شدید، از خودتان بپرسید که آیا براساس نکات بالا بحث یا دعوا دارید.
خبر خوب این است که حتی اگر پیش از این به جای مشاجره، دعوا کرده باشید، به این معنی نیست که شما به یک ازدواج ناموفق محکوم شده اید. کمی زمان بگذارید تا بفهمید چرا دعوا کرده اید و روش های جدید و موثرتری برای برقراری ارتباط یاد بگیرید.